بیایید زندگی کردن را یاد بگیریم ...
برچسب : نویسنده : fatemeh zandagi2014 بازدید : 101
اگر در زندگی زناشویی این 40 گزینه را انجام دهید مطمئن باشید که شما بهترین همسر دنیا خواهید بود.
آشنایی با برخی مهارت های همسر داری
1- شاد باشیم؛ شاد بودن همیشه ارزشمند است، پس سعی کنیم خود را خوشحال و سرحال نشان دهیم تا خستگی را از تن شریک زندگی خود دور کنیم.
2- صبور باشیم؛ اگر رفتار همسرمان را خوشایند نمیدانیم بهتر است با حوصله و تأمل و در شرایط مناسب او را از چگونگی رفتارش آگاه کنیم.
3- منطقی رفتار کنیم؛ مسایل را منطقی و درست بررسی کنیم و به جای منافع شخصی، مصالح زندگی مشترک را در نظر بگیریم و بیطرفانه قضاوت کنیم.
4- کم توقع باشیم؛ از همسرمان آنقدر انتظار داشته باشیم که بتواند به انتظارات پاسخ دهد.
5- مثبتنگر باشیم؛ با بیاد آوردن لحظات شیرین زندگی بدبینی را از خود دور کنیم، به رفتارهای خوب همسرمان بیشتر بیندیشیم و جنبههای خوب زندگی را فراموش نکنیم.
6- خوشبین باشیم؛ داشتن نگاه خوشبینانه به زندگی و اطرافیان باعث ایجاد آرامش و بذل محبت و عاطفه میشود.
7- یکدل باشیم؛ درک متقابل موجب ایجاد تفاهم میشود و یکدلی به وجود میآورد.
8- شنونده ی خوبی باشیم؛ هنگامی که همسرمان با ما صحبت میکند حتیالامکان به چشمان او نگاه کنیم و یا با اشاره و سرتکان دادن نشان دهیم که به حرفهای او توجه داریم.
9- مشوق همسر خود باشیم؛ برای رفتارها و صحبتهای همسرمان ارزش قائل شویم و با یادآوری موقعیتهای موفق گذشته ، او را تشویق کنیم تا آینده ی بهتری داشته باشد.
10- به پیشرفت یکدیگر اهمیت دهیم؛ آنقدر صمیمی باشیم که پیشرفت و ترقی همسرمان یکی از آرزوهای ما باشد، در حقیقت اولین کسی که از این پیشرفت سود میبرد ما هستیم.
11- خوش قول باشیم؛ برای حرفها و قولهای خود ارزش قائل شویم و خود را در مقابل آنها مسوول بدانیم خوشقولی نشانه ی احترام به خود و همسر است.
12- به شخصیت همسرمان احترام بگذاریم و حرمت یکدیگر را نزد خانواده و دوستان و ... حفظ کنیم.
13- ارتباط کلامی و عاطفی خود را حفظ کنیم؛ سعی کنیم با همسر خود درباره ی مسائل مختلف گفتگو کنیم. صحبت کردن بهترین راه آگاهی از افکار و احساسات همسر میباشد.
14- با یکدیگر مهربان باشیم؛ همسرمان را جزئی از وجود خود بدانیم، محسناتش را بازگو کنیم، برایش خوبی بخواهیم و در راه کمک به همسرمان تمام تلاش خود را به کار ببریم. با مهربانی میتوانیم مالک قلبهای یکدیگر باشیم و رابطه ی گرم و صمیمی بر قرار کنیم.
15- محبتپذیر و قهر گریز باشیم؛ منش توأم با مهربانی و دوری از قهر و کینه صفت همسران فداکاراست. تلاش کنیم که آیینه ی زندگیمان شفاف و بدون غبار کدروت باشد.
16- راستگو باشیم؛ صداقت و راستی از بهترین سرمایههای زندگی مشترک است. هرگز نباید به دروغ و نیرنگ متوسل شویم حتی اگر حقیقت به نفع ما نباشد. فراموش نکنیم که دروغ پایههای زندگی را سست میکند.
17- محیط خانواده را با صفا کنیم؛ فضای عاطفی خانواده باید چنان مطلوب و دوست داشتنی باشد که همسرمان در آن احساس رضایت خاطر کند و از امنیت روانی برخوردار باشد.
18- به ارزشهای دینی، اخلاقی و خانوادگی پایبند باشیم؛ ارزشها از ارکان و ستونهای اصلی خانواده محسوب میشوند و مقید بودن به ارزشها موجب دوام و استحکام خانواده میشود و اصالت آن را حفظ میکند.
19- به نیازهای همسر توجه کنیم؛ رفتار دلنشین و توأم با متانت موجب میشود خواستههای خود را به راحتی بیان کند.
20- بهداشت روانی همسر را تأمین کنیم؛ در سایه ی سلامت جسمی و روانی میتوانیم به هدفهای خود برسیم، بنابراین باید به رفتار او توجه نماییم و از افسردگی و خمودیش جلوگیری کنیم.
21- با یکدیگر مشورت کنیم؛ هر یک از همسران باید حق داشته باشند نظر و پیشنهاد خود را بیان کنند. با مشورت کردن، راه رسیدن به زندگی سالم کوتاه تر میشود.
22- قدرشناس باشیم؛ از همسرمان به خاطر انجام وظایف، مسوولیتها و همکاریهایش قدردانی کنیم برای ابراز سپاسگزاری و تشکر به کلمههای خاصی نیازمند نیستیم!
23- احساس مسوولیت داشته باشیم؛ هر یک از همسران باید خود را در مقابل کاری که برعهده گرفتهاند متعهد بدانند و از انجام دادن آن شانه خالی نکنند.
24- برنامهریزی کنیم؛ در حقیقت برنامهریزی به زندگی خانوادگی نظم و سامان میبخشد.
25- الگوی خوبی باشیم؛ طوری رفتار کنیم که الگوی رفتاری مناسبی برای همسر و فرزندان خود باشیم.
26- خود را به جای همسرمان بگذاریم؛ دنیا را از دریچه ی نگاه او ببینیم و از خود بپرسیم : «اگر من جای او بودم چه میکردم؟»
27- به خواستهها و افکار یکدیگر احترام بگذاریم؛ فراموش نکنیم که ازدواج پیمان همکاری و تشریک مساعی است.
28- میانه رو و متعادل باشیم؛ حضرت علی (ع) فرمودهاند «خیرالامور اوسطها»، پس اگر در تمام امور زندگی (خوردن، خوابیدن، مسافرت و حتی محبت کردن و...) اعتدال را رعایت کنیم کمتر دچار مشکل میشویم.
29- با جملات زیبا از همسر خود دلجویی کنیم؛ یک جمله ی شورانگیز میتواند طوفانی از خشم وغضب و نفرت را خاموش کند و بنای زندگی را از خطرات گوناگون دور سازد.
30- روابط زناشویی را بسیار مهم بدانیم؛ عدم توجه به این روابط موجب ایجاد مشکلات مختلف خانوادگی، روحی و روانی برای هر یک از طرفین میشود و زندگی را با خطرهای جدی روبرو میکند.
31- به همسر خود بگوییم که من به خاطر عشق به تو همه ی سختیهای زندگیمان را میپذیرم چنین جملاتی باعث دلگرمی او میشود.
32- همسر خود را راضی کنیم؛ باید طوری رضایت همسرمان را جلب نماییم که مطمئن باشیم هیچ وقت ما را ترک نمیکند و یا در هیچ مشکلی ما را تنها نمیگذارد.
33- با متانت و صداقت قبول کنیم که در بعضی از کارها همسرمان شایستهتر است.
34- برای سخن و پیشنهاد همسرمان احترام قائل شویم و خود را عقل کل ندانیم. باور داشته باشیم که همیشه همه چیز را همگان دانند.
35- سختیها و مشکلات محیط کار را در حد ضرورت با همسرمان در میان بگذاریم؛ هم فکری بار مشکلات را سبکتر مینماید.
36- فرمان ندهیم؛ نباید خانه را به پادگان تبدیل کنیم، متوجه باشیم که خانه کانون عشق و محبت است نه محل یکه تازی و خشونت.
37- تعصبات غلط و افکار مزاحم را از خود دور کنیم؛ افکار مزاحم مانند خوره، سلامت روانی انسان را از میان میبرند. بهتر است به جای اعمال تعصبات دست و پاگیر انرژی خود را صرف توجه به همسر و خانواده نماییم.
38- از ازدواج خود اظهار پشیمانی نکنیم؛ زندگی و روابط خود را با دیگران مقایسه نکنیم و از یاد نبریم که زندگی هر کسی مطابق سلیقه و عقل و درایت او اداره میشود.
39- روی نقاط ضعف همسر خود انگشت نگذاریم؛ هر فردی ممکن است در موارد مختلف دچار ضعف باشد آشکار کردن و بزرگ جلوهدادن این نقاط ضعف موجب ایجاد کدورت میشود. هرگز نباید از نقطه ضعفها به عنوان اسلحهای برای سکوت یا شکست دادن همسر استفاده کنیم.
40- مقابله به مثل نکنیم؛ از رفتارهای تلافی جویانه بپرهیزیم و سعی کنیم به جای مقابله به مثل، رفتار مناسب را به او یادآوری نماییم.
بیایید زندگی کردن را یاد بگیریم ...برچسب : نویسنده : fatemeh zandagi2014 بازدید : 66
چگونه عزيز همسرمان باشيم؟
همه زنها و مردها دوست دارند براي همسرانشان عزيز باشند و عزيز بمانند. از ابتداي زندگي، حفظ اين عزت و افزايش آن ميتواند به استحكام زندگي كمك كند ، اما بسياري از زنها و مردها با اشتباهات كوچك و بزرگ، عزت خود را در زندگي زناشويي زير سوال ميبرند و زندگي را براي خود و همسرشان سخت ميكنند. رعايت بعضي مسائل و دقت به برخي نكات ميتواند شما و همسرتان را براي هم عزيز نگه دارد و حتي در طول زندگي عزيزتر كند. براي اين كه اين نكات را بدانيد، به ياد آوري و توضيح آنها ميپردازيم.
براي اينكه عزيز همسرتان باشيد
هميشه صادق باشيد. صداقت شما هيچ وقت از ياد همسرتان نخواهد رفت و بيصداقتي نيز براحتي ميتواند اعتماد همسرتان را از شما سلب كند و او را به شما بدبين كند و همين باعث از بين رفتن عزت شما شود.
بر اعصاب خود مسلط باشيد. از کوره در نرويد . موقع عصبانيت ممكن است متوجه رفتار و گفتار خود نباشيد و حرفي بزنيد كه همسرتان را ناراحت كند و برنجد. شايد عصبانيت تان بعد از مدتي فروكش كند و شما آن را فراموش كنيد، ولي همسرتان هيچ وقت حرفهايي را كه شما در عصبانيت به او گفتهايد از ياد نميبرد. افرادي كه زود عصباني ميشوند، براي اطرافيانشان خستهكنندهاند چون در پي هر گفتار و رفتاري بايد منتظر عصبانيت شما باشند و اين واقعا زجر آور است كه كسي دائما از دست همه عصباني باشد و با هر چيز كوچكي از كوره در رود.
نقاط مثبت را هم ببينيد و بدبين نباشيد. وقتي هميشه به ايرادهايي كه همسرتان دارد فكر كنيد، روز به روز بيشتر از او دور ميشويد، اما اگر هميشه به نقاط مثبت او بينديشيد آنوقت هر روز بيشتر از ديروز برايتان عزيز ميشود.
در رفتارتان با ديگران دقت كنيد. به بزرگترها احترام بگذاريد و با دوستانتان زيادهروي نكنيد و در روابطتان حساسيتهاي همسرتان را در نظر داشته باشيد و او را با يك رفتار نابهجا در جمع نرنجانيد.
نشاط خود را حفظ كنيد و هميشه خسته و افسرده نباشيد. بعضي افراد همين كه به همسر خود ميرسند فكر ميكنند بايد ناله كنند و خسته باشند. شور و نشاط باعث ميشود كه همسرتان در كنار شما احساس شادي كند، اگر روزي در كنارش نباشيد، جايتان خالي ميباشد. اما اگر دائم ابراز افسردگي كنيد، هر كسي در كنار شما احساس دلمردگي ميكند.
هيچگاه براي كارها و گذشتهايي كه در زندگي كردهايد، سر همديگر منت نگذاريد. هر كاري كردهايد براي زندگي خودتان بوده و خودتان خواستهايد، پس بامنت آن را بيارزش نكنيد.
به همديگر احترام بگذاريد. خيلي اوقات از بين رفتن عزت همسران در ديد همديگر به خاطر از بين رفتن حريمها بين آنهاست. سعي كنيد هميشه ادب و احترام را در قبال هم رعايت كنيد تا قبح توهين و بياحترامي بين شما از بين نرود و هميشه همديگر را محترم بشماريد. اين مورد شامل خانواده همسرتان هم ميشود.
با هم به سفر برويد . از هيجان زندگي غافل نشويد و روزهاي شادي را با هم بگذرانيد.
زنها بخوانند
هر زني كه ميخواهد براي همسرش عزيز بماند، بايد به برخي نكات اهميت بدهد مثل اينكه، به ظاهر خود اهميت بدهد و هميشه لباس مناسب بپوشد. تشخيص ظاهر مناسب براي هر مكان كار سختي نيست و شما ميتوانيد با توجه به حساسيتها و نظرات همسرتان در اين مورد، آنها را پيدا كنيد.
خوب آشپزي كنيد. شايد بعضي از زنها آشپزي را دوست نداشته باشند و آن را وظيفه خود ندانند، اما تقريبا بيشتر مردها از همسر خود انتظار دارند يك غذاي خوب براي آنها تهيه كند.
خانه مرتب و آرام خانهاي است كه يك مدير خوب آن را اداره ميكند.
خانه را مرتب و آرام نگه داريد. اين به معني كار كردن هميشگي شما در خانه نيست، بلكه صحبت از جو خانه است كه ظاهر مرتب نيز به آرامش آن كمك ميكند. خانه مرتب و آرام خانهاي است كه يك مدير خوب آن را اداره ميكند. مثلا حواستان باشد كه مايحتاج خانه تكميل باشد، جو خانه را از تشنج به دور نگه داريد و فضاي خانه را آرامشبخش بچينيد.
به حرف همسر خود گوش دهيد. كمتر با او سرسختانه مخالفت كنيد. دقت كنيد كه منظور ما، فراموش كردن ديدگاهها و نظرات خودتان نيست بلكه ابراز آنها به نحوي است كه همسر شما فكر نكند شما حرف او را زير پا گذاشتهايد، مخالفتهاي يكباره، اكثر مردها را عصباني ميكند، در حالي كه وقتي به حرف آنها گوش ميدهيد لذت ميبرند. در اين مورد زياده روي هم نكنيد.
منطقي و معقول مطيع همسر خود باشيد.
اگر در كارهاي خانه از شوهرتان كمك ميخواهيد، كارهايي را كه دوست دارد به او بدهيد و تقسيم كار كنيد. دستور ندهيد و ايراد نگيريد. او را به كمك كردن تشويق كنيد نه اين كه با رفتارتان او را از كمك كردن در خانه زده كنيد.
مردها بخوانند
اگر ميخواهيد هميشه براي همسر خود عزيز بمانيد اين نكات را فراموش نكنيد:
زنها سرشار از احساساتند و اگر مردي بتواند قلب همسرش را هميشه راضي نگه دارد ميتواند هميشه براي او عزيز بماند و راضي شدن قلب با اهميت دادن به احساسات زن اتفاق ميافتد. استفاده از كلام محبتآميز و هر چيزي كه نشان دهد شما به او علاقهمنديد، محبت واقعي و پرهيز از افراط و تفريط، ميتواند نتيجه خوبي به همراه داشته باشد.
از او به خاطر كارهايي كه ميكند قدرداني كنيد، چون حتي اگر همسرتان فقط خانهدار باشد، كار مهم و سختي انجام ميدهد آن هم بدون تعطيلي و وقفه. تنها با قدرداني شماست كه خستگي از تنش در ميآيد.
از نظر مالي به او اهميت بدهيد و هميشه مبلغي را براي خود او در نظر بگيريد. حتي اگر خودش درآمد دارد، وظيفه شما حكم ميكند او را تامين كنيد.
يادتان باشد كه خرج خانه براي خانه است نه همسرتان، پس او را هم مهم بدانيد و از نظر مالي به او اهميت بدهيد.
گاهي به او نيز مرخصي دهيد و كارهاي خانه را خودتان انجام دهيد. اين كار 2 حسن دارد؛ اول اينكه همسرتان استراحت ميكند و دوم اينكه شما ميفهميد همسرتان روزانه چه كارهايي در خانه انجام ميدهد و قدر يكديگر را بيشتر ميدانيد.
هرگز داد نكشيد و تحقير نكنيد. مهرباني و نرم سخن گفتن آنچنان در دل زنان نفوذ ميكند كه تاثيرش هزاران برابر فرياد كشيدن است و برعكس، داد و فرياد و تحقيركردن، آنچنان شما را از چشم همسرتان مياندازد كه اگر بدانيد ديگر داد نميكشيد.
اگر همسرتان همه اين نكات را رعايت كند، در چشم شما عزيزتر نخواهد شد؟ پس مطمئن باشيد او هم مثل شما فكر ميكند و دوست دارد شما نيز اين موارد را رعايت كنيد. زندگي باعزت و احترام هميشه پايدار و مقاوم خواهد ماند.
منبع : چهار ديواري - با تلخيص
بیایید زندگی کردن را یاد بگیریم ...برچسب : نویسنده : fatemeh zandagi2014 بازدید : 74
برچسب : نویسنده : fatemeh zandagi2014 بازدید : 246
عصبانی شدن آسان است - همه می توانند عصبانی شوند، اما عصبانی شدن در برابر شخصِ مناسب، به میزان مناسب، در زمان مناسب ، به دلیل مناسب و به روش مناسب – آسان نیست! (ارسطو)
برای هر انسانی در طول زندگی روزمرة خود اتفاقاتی رخ میدهد، اخباری را میشنود، افکاری را از سر میگذراند و اعمالی انجام میدهد که همگی میتوانند در او احساسات یا هیجاناتی را بوجود بیآورد. این احساسات درباره دنیای بیرون و حتی طرز فکر خودمان اطلاعاتی را مهیا میسازد که به نوبه خود در شکل دادن به رفتارهای بعدی ما مؤثر میباشد. وقتی خوشحال هستیم یعنی احتمالاً اتفاقات خوبی را پشت سر گذاشتهایم، و هنگامی که غمگین هستیم یعنی احتمالاً اتفاقات ناگواری پیش آمده است. هیجانات و احساسات تجاربی درونی هستند که در مقابل رخدادهای بیرونی یا درونی در خود حس میکنیم، مثل احساس خشم، غم، شادی، نگرانی، ترس و غیره. تجربه احساسات گوناگون در افراد مختلف از نظر شدت و تأثیر آن در رفتار بعدی، بسیار متنوع و متفاوت است. مهارت مدیریت هیجانات فرد را قادر میسازد تا هیجانها را در خود و دیگران تشخیص داده ، نحوهی تأثیر آنها را بر رفتار بداند و بتواند واکنش مناسبی به هیجانهای مختلف نشان دهد. امروزه کسانی که قادر هستند از هیجانات به نفع خود و روابطشان استفاده کنند را دارای کیفیتی میدانند که به آن هوش هیجانی می گویند.
از ویژگیهای پاسخهای هیجانی این است که نسبت به پاسخهای عقلی و خردگرا سریعتر عمل مینماید. این شیوه، دقت را فدای سرعت میکند و در مواقع اضطراری کاربردی حیاتی دارد. و نوع دیگری از واکنشهای هیجانی وجود دارد که کندتر عمل میکند و قبل از اینکه به بروز احساسات منجر گردد در افکار ما تجلی یافته و با تفسیر از موقعیت بوجود آمده به تحریک هیجانات منجر میشود. مثلاً وقتی فکر میکنم سلام نکردن یکی از دانشآموزان به معنی توهین و گستاخی به من است، احتمالاً هیجان خشم را تجربه خواهم کرد، درصورتی که فکر کنم رفتار سلام نکردنِ او نشانه این است که احتمالاً او امروز مشکلی دارد و حالش خوب نیست، امکان دارد دیگر خشمگین نشویم و هیجانی شبیه به دلسوزی را تجربه کنیم.
هیجان چیست؟ همانطور که در سخنان ارسطو در ابتدای این سخن مشاهده می کنید ، عصبانیت یک هیجان و یا احساس است، و فردی که توانا در مدیریت هیجانات باشد میداند این عصبانیت را چه وقت، کجا، با چه کسی و چگونه ابراز کند تا به جای اینکه برایش دردسر تولید کند ، راه گشا باشد. هیجان کلمهای است که در فارسی بیشتر برای احساسات و حالات پر شور و پر انرژی از آن استفاده می کنیم ، ولی در روانشناسی برای بیان تمام حالات احساسی و روانی مثبت و منفی و علایم جسمانی و روانی همراه آن به کار می رود. از نظر ویلیام جیمز، هیجان، تغییرات جسمی و روانی است که مستقیماً به دنبال ادراک یک واقعیت تحریک کننده حاصل میشود. هیجانات، مثل خشم، ترس، عشق و محبت، تنفر، امید، ناامیدی، نگرانی، احساس حقارت، غرور، غم و اندوه، شادی، تعجب، شرم، پشیمانی، دلسوزی و ...
کارکردهای هیجانات
به زندگی رنگ و بو و روح میبخشد، میتواند وسیله همبستگی افراد شود، پایه و اساس هنر است، میتواند نیروی اضافی تولید کرده یا موجب اتلاف نیرو گردد،میتواند به اعمال یاری رسان یا آسیبزننده منجر گردد، و اگر به درستی مدیریت نشود میتواند عقل و منطق را تحتالشعاع قرار دهد.
اهمیت مدیریت هیجانی در چیست؟
دانشمندان زیادی عقیده دارند که میتوان مهارت مدیریت هیجانات یا هوش هیجانی را در کودکان و حتی بزرگسالان پرورش و افزایش داد. اما چرا پرورش و رشد آن مهم است؟ به چند دلیل:
1- بمنظور برخورد با موقعیتهای تهدید کننده و خطرناک: کودک 3 ساله ای را درنظر بگیرید که در معرض خطر دزیده شدن توسط یک سارق کودک است. بچه ها معمولا به طور غریزی و از راه هیجانات خود متوجه خطرناک بودن موقعیت می شوند. اگر سارق به زور متوسل گردد ، او شروع به داد و فریاد و دست و پا زدن می کند ( کاری که شاید در موقعیتهای دیگر برای شما خوشایند نباشد) که باعث می شود احتمال نجات خود را افزایش دهد.
2- به منظور خشنودی و شادی: اگر هدف فرزندپروری، ارتقاء سطح سلامتی کودکان باشد، بنابراین باید برای افزایش یکی از عوامل مهم در سلامتی آنان ، یعنی شادی و خوشحالی در فرزندان تلاش کنیم. مطالعات نشان داده کودکان شاد و سالم در جامعه متمدن ،انسانهایی مسئولیت پذیر و شهروندانی خوب خواهند بود. هر چه مدیریت هیجانی بالاتر باشد، هیجانات و احساسات به ما کمک میکند تا اطلاعات مربوط به پایه و اساس سلامتی ، یعنی شادی را جمع آوری کرده ، اولویت بندی و پردازش کنیم تا به نحو احسن از آن استفاده کنیم.
3- برای کمک به دیگران: میتواند به ما کمک کند تا با شناخت هیجانات خود و دیگران نیازهای دیگران را درک کرده و حداقل با همدلی به آنان یاری برسانیم. با این مهارت افراد میآموزند که احساسات و هیجانات، نیازها و تمایلات همه انسانها به یکدیگر شبیه نیست. رسیدن به چنین درکی به افزایش شفقت و احترام به احساسات و تفاوتهای فردی دیگران منجر میگردد که این خود اساس همدلی (یکی از انواع مهارتهای زندگی) میباشد.
4- به منظور ایجاد حس مسئولیت پذیری: این مهارت به ما کمک میکند تا از دو طریق مسئولیتپذیری بیشتر داشته باشیم. ابتدا با آموزش مبتنی بر اینکه مسئولیت احساسات و هیجانات خود را بپذیرم، به جای اینکه بر این باور باشیم که دیگران احساسات ما را همچون عروسکی تحت کنترل دارند. مثال: به جای اینکه بگوییم ” او باعث عصبانیت من شد“ ، بگوییم:” من عصبانی شدم“.
چگونه مهارت مدیریت هیجانات را افزایش دهیم؟
-قبل از هر چیز افراد باید درباره احساسات و هیجانات خود اطلاعات عینیتری پیدا کنند. توصیه می شود در جلسات گروهی درباره انواع هیجانات مثل شادی و غم، عشق و تنفر، ترس و شجاعت و ... صحبتهای سازنده و اکتشافی داشته باشیم.
-هیجانهای خود را بپذیریم و آنها را همانند مهمان خود بدانیم، ولی به آنها گوشتزد کنیم که ما میزبان آنها هستیم و اجازه ندارند هرکاری دوست دارند انجام دهند.
- رفتارهای هیجانی مطلوب را در خود تقویت کنیم، مثل همدلی، مثبتنگری و کنترل تنش.
-برای بچه های خیلی کوچک کمک کنیم تا لغات و عباراتی که در برگیرنده هیجانات و احساسات می باشد را بیاموزند. والدین هم بهتر است احساسات خود را بیان کنند، این کار باعث میشود بچهها نیز هیجانات خود را بشناسند، مثال:
” احساس بیقراری میکنم“ ، ” احساس ناامیدی میکنم“ ،” احساس شادی میکنم“.
-احساسات آنان را نام گذاری کنیم: ” به نظر می رسد ناامید شدهای! “
-احساسات و هیجانات دیگران را نام گذاری کنیم( در خیابان ، تلوزیون و کتابهای داستان): ” مثل اینکه آن خانم در فیلم احساس حسادت میکند“.
-از بچه ها بخواهیم احساسات خود را نقاشی کنند: ” میتونی خشم خودت را نقاشی کنی؟“ یا ” وقتی خیلی می ترسی قیافهات چه شکلی میشه؟ آن را برایم نقاشی کن!“
-محیط و فضایی سرشار از احساس امنیت خاطر و حمایت فراهم سازیم: برای احساسات ارزش قایل شده و آنها را مورد شناسایی قرار دهیم. درباره احساسات به راحتی صحبت کنیم. صداقت هیجانی را از طریق عشق بدون قید و شرط تشویق کنیم.
- وقتی بچه ها بزرگتر میشوند برایشان توضیح دهیم که مثلاً چرا خشم معمولاً یک احساس ثانویه است( قبل از خشم یک احساس دیگر وجود دارد: وقتی با کارنامه خراب فرزندمان روبرو میشویم ، اول احساس ناامیدی میکنیم ، سپس عصبانی میشویم، یا وقتی یک ماشین با سرعت جلوی اتومبیل ما میپیچد، اول میترسیم بعد عصبانی میشویم و به او ناسزا میگوییم).
-توضیح دهیم که هیجانات منفی ما از جمع شدن نیازهای هیجانی برآورده نشده بوجود میآید. همچنین درباره جنبههای مثبت هیجانات ظاهراٌ منفی مثل خشم ، گفتگو کنیم.
-بجای نامگذاری بر روی افراد با صفات گوناگون ( دست و پا چلفتی، دیوانه، ترسو...) احساسات آنان را نامگذاری کنیم (الآن احساس خجالت میکنی، مثل اینکه خشمگین هستی، به نظر میرسه کمی احساس ترس میکنی...)
-برای شناخت بهتر دیگران، دستور دان، تنبیه، قضاوت، سخنرانی، نصیحت و تهدید کارساز نیست، بلکه گوش دادن به آنان و دقیق شدن به زبان بدن (حالات و حرکات اعضای بدن و صورت) می تواند در این راه مؤثر باشد.
-بزرگترها خود مهمترین الگوی رفتاری و هیجانی فرزندان هستند، اگر تصور میکنیم از نظر احساسی و هیجانی احتیاج به کمک و تقویت بیشتر داریم ، حتما از دوستان با تجربه و یا روانشناس و مشاور بهره بگیرم.
-آموزش و نشان دادن تأثیر افکار بر احساسات و هیجانات که از مهارتهای خودشناسی میباشد، نیز بسیار مؤثر است.
-آموزش روشهای آرمیدگی عضلانی و یا روش تمرکز بر تنفس، در مدیریت هیجانات پرانرژی مثل خشم و تنفر اثربخش میباشد.
به یاد داشته باشیم که بزه و جرم و جنایت از احساس ضعف ،احساس ناکامی، احساس تحت کنترل بودن و احساس مغبون شدن بوجود می آید. اسلحه و چاقو ، آتش و سنگ و یا مواد مخدر، جانشین احساس محترم بودن میگردد. کسانی که مورد احترام قرار میگیرند نیازی به اسلحه و چاقو برای قدرتمند شدن و یا سیگار برای احساس بزرگی و قدرت ندارند.
بیایید زندگی کردن را یاد بگیریم ...
برچسب : نویسنده : fatemeh zandagi2014 بازدید : 65
زبان بدن آن حالتها و علامتهایی است که ما بوسیله بدن آنها را ایجاد میکنیم و بدون اینکه از زبان کمک بگیریم پیامی را منتقل میکنیم. پس سروکار ما در این نوشته با گفتار بیصداست. نکته حایز اهمیت اینجاست که این علائم بدنی به صورت نیمه آگاهانه یا ناخودآگاه انجام میگیرند.
بعضی از حرکات درصورت، دستها، پاها و دیگر اعضای بدن میتواند به فاششدن افکار و روحیات مخاطب کمک کند. حتی زمانی که یک شخص با شما صحبت نمیکند، نشانههایی درصورت، بدن، پاها و دستهای او وجود دارد که میتواند بدون آنکه خود او متوجه شود به شما در خواندن فکر او کمک کند. در حقیقت همه انسانها بهطور ناخودآگاه حرکاتی از بدن خود نشان میدهند که از آن بهعنوان زبان بدن یاد میشود. آشنایی با این حرکات و نشانهها میتواند به شما کمک کند، در ملاقات با دیگران بهتر بتوانید به آنچه در ذهن آنها میگذرد پی ببرید و به این ترتیب تصمیمات منطقیتری بگیرید.
● او تحت تاثیر شما ست
کنار زدن موها از روی صورت
این حرکت نشانه ای از عصبی بودن و در عین حال جلب شدن نظر شخص است. شخص سعی می کند با این کار حالت واقعی چهره خود را مخفی کند و نشان ندهد که تحت تاثیر قرار گرفته است.
● لبخند فقط ۵ ثانیه است
لبخند زدن
حتما شما هم هنگام صحبت کردن با دیگران به فردی برخورد کردید که مرتب لبخند می زند و با این تصور که مخاطب تان نسبت به موضوع مورد بحث علاقه مند است به گفت وگو ادامه داده اید اما آنیتا باربی از دانشگاه لوئیس وایل در این زمینه نظر متفاوتی دارد.او می گوید یک لبخند درصورتی واقعی است که در آن عضلات چشم ها هم درگیر شوند و خیلی هم طول نکشد. در حقیقت افرادی که لبخند آن ها بیش از ۵ ثانیه طول می کشد و این لبخند فقط در لب های آن ها مشاهده می شود در حال تظاهر کردن هستند. برای مدیران هم لبخند زدن های مداوم در محیط کار توصیه نمی شود، زیرا این کار باعث می شود آن ها در نگاه کارمندان چندان جدی به نظر نیایند.
● استرس دارد
پلک زدن بیش از حد
هر فرد در حالت طبیعی بین ۶ تا ۸ مرتبه در یک دقیقه پلک می زند اما هنگام استرس تعداد این پلک زدن ها بیشتر می شود و به همین دلیل توجه مخاطب را بیشتر به خود جلب می کند. اگر شما هم هنگام سخنرانی یک فرد در میان جمع به چشمان او توجه کنید، به طور حتم متوجه پلک زدن های مداوم او می شوید. این یک نشانه است که به شما اعلام می کند، فردی که در حال گفت وگو با شماست از لحاظ روانی چندان در آرامش قرار ندارد.
● یا اشتباه کرده یا می ترسد!
گزیدن لب ها
«کارول کینسی» که یکی از روان شناسان معروف و متخصص در زبان بدن است، گزیدن لب ها را یکی از مهم ترین نشانه ها از قرار داشتن فرد در وضعیت استرس زا می داند. در بسیاری از مواقع زمانی که انسان ها اشتباهی را مرتکب می شوند بی اختیار لب های خود را می گزند. در این مواقع انسان سعی می کند، به طور ناخودآگاه با گزیدن لب ها، فرو بردن آن ها به داخل دهان و تماس زبان با آن ها خود را از زیر بار روانی خارج کند.
● بینی پینوکیو
خاراندن بینی
سعی کنید هنگام دروغ گفتن هرگز بینی خود را لمس نکنید، زیرا می تواند شما را در مقابل مخاطبان تان لو بدهد. «مایکل کانینگهام»، استاد ارتباطات از دانشگاه «لوئیسوایل» در این باره می گوید: «زمانی که فردی دروغ می گوید، ترشح هورمون آدرنالین در بدنش افزایش پیدا می کند. این عامل باعث انبساط رگ های خونی بسیار ریز در داخل بینی می شوند و در این هنگام شما در این نقطه از صورت تان احساس خارش می کنید.» نگاه ممتد ولی کوتاه مدت به صورت فرد طرف مقابل یکی دیگر از نشانه هایی است که فرد دروغگو را رسوا می کند. هنگام دروغ گفتن فرد خطاکار سعی می کند با نگاه کردن به صورت طرف مقابل متوجه شود که آیا حرف او مورد قبول واقع شده یا خیر. به همین علت است که هنگام دروغ گفتن یا بعد از آن نگاه های فرد دروغگو طولانی تر و دقیق تر از حالات عادی می شود.
● سانسور خطرناک ها
بستن چشم ها
با مالیدن چشم ها، پوشاندن آن ها با دست یا بستن آن ها در زمانی طولانی تر از پلک زدن، مغز می خواهد از دیدن بعضی از عواملی که در مقابل چشمان ما قرار دارد جلوگیری کند. حتی در بسیاری موارد زمانی که صدایی ما را آزار می دهد، ما به طور ناخودآگاه برای لحظه ای دستان مان را روی چشمان خود می گذاریم. این یک مکانیسم دفاعی برای مغز است تا بتواند خود را از پردازش رویدادهای ناخوشایند یا تهدید کننده رهایی ببخشد.
● کمک می خواهد
نگاه کردن به سمت پایین به مدت طولانی
با این حرکت فرد از دیگران حمایت را درخواست می کند. این تاکتیکی است که بسیاری از کودکان کم سن و سال هنگام مواجه شدن با دیگران در انجام یک کار اشتباه از خود بروز می دهند تا به این ترتیب بتوانند حمایت والدین یا اطرافیان را به سمت خود بکشانند. اگر شخصی این حالت را از خود نشان می دهد احتمالا انتظار همدردی دارد، پس سعی کنید در این مواقع او را درک کنید.
● گذشته را به یاد بیاورید
نگاه کردن به بالا یا اطراف
آیا می خواهید بفهمید چه زمانی فردی در حال تلاش است تا خاطرات گذشته را به یاد بیاورد، پس به جهت نگاه کردن او توجه کنید. زمانی که فردی سعی می کند چیزی را به یاد بیاورد چشمان خود را به سمت آسمان می گیرد، زیرا در تلاش است تا آن را در ذهن خود تصویر کند. زمانی هم که تلاش می کند یک حرف را به یاد بیاورد به سمت یکی از گوش های خود نگاه می کند، به این شکل که گویا تلاش می کند دوباره آن را بشنود.
● خطر در کمین شماست
لمس کردن پیشانی یا لاله گوش
این کار نشان دهنده آن است که شما احساس تهدید می کنید یا خونسرد نیستید. برای مثال زمانی که شما در ردیف اول کلاس نشسته اید و امیدوارید که معلم نام شما را صدا نزند. بسیاری از مواقع اگر انسان ها در حالت نشسته باشند در این حالت دست خود را به آرامی روی پاهای خود می زنند. ضربه زدن به عصب هایی که در قسمت های انتهایی بدن مانند پاها یا گوش ها قرار دارند به بدن کمک می کند ضربان قلب یا فشار خون خود را پایین بیاورد.
● خوش آمدگویی
چرخیدن به یک سمت
تقریبا بسیاری از مردم در حالت ایستاده یا نشسته بدن خود را اندکی به سمت کسی که توجه آن ها را به خود جلب کرده است می چرخانند. در این بین، شاید توجه به یک نکته بتواند به بهتر شدن رابطه شما با دیگران کمک کند. زمانی که در حال صحبت کردن با فردی هستید و یک شخص سوم تصمیم دارد به جمع شما نزدیک شود، سعی کنید زاویه خود را تا ۴۵ درجه به سمت او بچرخانید. این یک علامت است که نشان می دهد به طرف مقابل خوش آمد می گویید و او را به جمع خود دعوت می کنید.
● فرق راه رفتن زنانه و مردانه
راه رفتن
شیوه راه رفتن شما هم اطلاعات خاصی را به دیگران منتقل می کند. افرادی که سریع راه می روند در نگاه دیگران خلاق و شایسته به نظر می آیند. این طور به نظر می رسد، آن ها باید به جای مهمی بروند و در زندگی خود هدف دارند. برای آن که راه رفتن تان در نگاه دیگران تاثیرگذار به نظر بیاید سعی کنید ابتدا پاشنه پا را روی زمین بگذارید و سپس به سمت نوک انگشتان بروید. جالب است که بسیاری از مردان ابتدا پاشنه پای خود را روی زمین گذاشته اما اکثر زنان میانه کف پا را روی زمین می گذارند.
● باورتان نمی کنند
تکان دادن دست ها
تحقیقات نشان داده است، افرادی که مرتب دست های خود را حین صحبت کردن تکان می دهند شخصیت باانرژی، منطقی و گرمی دارند اما در عوض افرادی که حرکات دست کمتری دارند منطقی تر و تحلیلگرتر به نظر می رسند. به یاد داشته باشید که حفظ تعادل کلید موفقیت در تاثیرگذاشتن روی دیگران است. افرادی که بیش از اندازه دست های خود را تکان می دهند در نگاه دیگران باورپذیری کمتری دارند و ضعیف تر نشان داده می شوند. اگر فکر می کنید در موقعیت هایی مانند مصاحبه شغلی ممکن است دستان خود را بیش از حد تکان بدهید، بهتر است چیزی مانند یک کتاب یا پوشه در دستان خود بگیرید.
● احساس برتری
ایستادن با پاهای باز
ایستادن در حالتی که پاهای شما به اندازه عرض شانه ها باز است، نشان از اقتدار، تسلط و نفوذ دارد. هنگام بحث کردن با دیگران یا اختلاف نظر، این شکل از ایستادن به طرف مقابل القا می کند که شما در این بین احساس برتری دارید. قرار دادن دست ها روی ران ها هم یکی از نشانه های سنتی قدرت و اقتدار است.
● عوض کردن پاها
شکلی که شما بدن خود را حرکت می دهید نشان دهنده علاقه، نگرش و گرایش شماست. اگر به طور مرتب وزن خود را روی یکی از پاهای خود قرار می دهید یکی از نشانه های آن است که شما ناراحت و عصبی هستید و به این شکل می خواهید به خود آرامش بدهید. در این وضعیت فرد مرتب در حال فکر کردن در مورد موضوعات متعدد در ذهن خود است و این تغییر فکر خود را به شکل عوض کردن پایی نشان می دهد که بیشتر وزن بدن را تحمل می کند.
● منعطف نیست
باز کردن دست ها
اگر شخصی دستانش را در مقابل شما باز کند به شکلی که گویا یک سینی برای تعارف کردن در مقابل شما گرفته است، نشان می دهد که از نظرات شما استقبال می کند و منتظر شنیدن آن است. قرار دادن کف دست ها به سمت پایین یا گره کردن آن ها به شکل مشت نشان می دهد، فرد مقابل شما در آن لحظه شخصیت انعطاف پذیری ندارد.
● متقلب
پنهان کردن دست ها
اگر فردی در حال صحبت کردن با شما دستانش را در جیبش می گذارد یا در پشت خود پنهان می کند، این احتمال را بدهید که چیزی را از شما پنهان می کند یا قصد تقلب دارد. شاید فردی در حال تعریف کردن ماجرایی برای شماست اما این احتمال وجود دارد که او تمام داستان را نمی گوید و بخشی از آن را مخفی می کند.
● فرار سریع
تکان دادن مداوم پاها
آیا دقت کرده اید در حالتی که یکی از پاهای خود را روی پای دیگر انداخته و نشسته اید، مرتب یکی از آن ها را مرتب تکان می دهید. تحقیقات نشان می دهد، این نوع حرکات می تواند به آرام شدن تنش در انسان کمک کند و هر چه شدت این حرکات بیشتر باشد به همان اندازه هم میزان این تنش ها بیشتر است. همچنین تکان دادن مرتب پاها نشان می دهد که شما هرچه سریع تر می خواهید خود را از وضعیتی که در آن قرار دارید رهایی ببخشید و پاهای شما کاملا برای این موضوع آماده اند. دقیقا به همین دلیل است که در مطب های پزشکان، در اکثر مواقع بیماران منتظر پاهای خود را تکان می دهند.
● آماده برای فرا از دست شما
قرار دادن نوک پاها به سمت در خروجی
زمانی که با یک فرد در حال گفت وگو هستید، اگر متوجه شدید که آن فرد نوک انگشتان پایش را به سمت در خروجی چرخانده است، بدانید که آن فرد به طور ناخودآگاه اعلام می کند که آماده است تا گفت وگو را تمام کند و به سمت بیرون حرکت کند.
برچسب : نویسنده : fatemeh zandagi2014 بازدید : 89
Life skills
پیش از آغاز بحث اصلی ، لازم است اصطلاح توانایی روانی( psychological competence) ، که در مبحث مهارتهای زندگی اصطلاحی کلیدی است ، توضیح داده شود. قدرت سازگاری افراد در جامعه انسانی برابر نیست. در یک محیط مشابه اجتماعی ، برخی انسانها ، توان مقابله با مشکلات و انتظارات را در اندک زمانی از دست می دهند و خیلی زود در دام انزوا و افسردگی یا عملکرد نامناسب ( رفتار ضد اجتماعی ، تخریبی و …)گرفتار می شوند، درمقابل عده ای با اندیشه و تحلیل موقعیت ، به رفتار ی سازگارانه و همراه با تحمل روی می آورند. آنان همواره به راههای مؤثر ومفید می اندیشند و به درستی می داند که راهی برای حل مسئله وجود دارد .
توانایی روانی یک فرد ، عبارت است از« توانایی شخص در مواجهه با انتظارات و دشواری های زندگی روزمره ». بالا بودن توانایی روانی این امکان را به شخص می دهد که زندگی خود را در سطح مطلوب روانی نگه دارد و این توانایی را بصورت رفتار سازگارانه و عمل مؤثر و مثبت متبلور سازد .
نقش این توانایی در ارتقای بهداشت و سلامتی در هر سه جنبة جسمانی ، روانی و اجتماعی ، نقشی بسیار با اهمیت است . این اهمیت ، هنگامی بارز تر می شود که مشکل ، جنبة رفتاری به خود بگیرد . در چنین حالتی ، فرد هنگام مواجهه با فشارهای روانی و موانع زندگی ، توان کافی ندارد ودر نتیجه ، رفتار نامناسب او ، سرچشمة تمام رنج ها و ناکامی هایش خواهد شد .
بروز مشکلات رفتار ی ، مداخله مستقیم و فوری را ضروری می سازد. در این شرایط مداخله عبارت است از افزایش قدرت سازگاری افراد و بالا بردن ظرفیت های فردی و اجتماعی آنان. یکی از روش های مناسب برای تقویت توانمندی های روانی افراد آموزش مهارت های زندگی به آنان است.
مهارت های زندگی
« مهارت های زندگی » عبار ت اند از "مجموعه ای از تونایی ها که زمینة مقابله موثر با فشارهای روانی وارایه رفتارهای مثبت و مفید را فراهم می آورند" . این توانایی ها ، فرد را قادر می سازند مسئولیت های نقش اجتماعی خود را بپذیرند و بدون لطمه زدن به خود و دیگران ، با خواست ها ، انتظارات و مشکلات روزانه به ویژه در روابط بین فردی به شکل مؤثری روبه رو شود .
پژوهشگران ، تأثیر مثبت مهارت های زندگی را در کاهش سوء مصرف مواد ، استفاده از ظرفیت ها و کنش های هوش ، تقویت اتکا به نفس ، تقویت خود پنداره، پیشگیری از رفتار های پر خاشگرانه، خود کشی و بیماری ایدز مورد تأیید قرارداده اند . پژوهش های بسیاری نیز در مورد سایر آسیب های فردی و اجتماعی و بهبود آن ها از طریق آموزش مهارت های زندگی انجام گرفته است که مؤید گسترش آن است . اثر گذاری مهارت های زندگی و ارتباط آن با مهارت های شناختی ، عاطفی و رفتاری در مدل زیر نشان داده شده است.
کسب دانش
+
کسب مهارت های زندگی
همرا با تمرین
+
نگرش ها و ارزش های
مثبت
رفتار مثبت
پیشگیری از
مشکلات و ارتقای
بهداشت روان
مهارت های زندگی ، شخص را قادر می سازد دانش ، نگرش ها و ارزش ها را به توانای واقعی و عینی تبدیل کند . او باید یاد بگیرد که « چه کاری را باید انجام دهد و چگونه آن کار را انجام دهد ».
یادگیری موفقیت آمیز مهارت ها ی زندگی احساس یادگیرنده را در مورد خود ودیگران تحت تأثیر قرار می دهد . علاوه بر این ، با تغییری که کسب این مهارت ها در دانشجویان به وجود می آورد ، برداشت و نگرش دیگران نیز تغییر می یابد . بنابراین ، مهارت های زندگی یکی از عوامل عمدة گسترش بهداشت روانی است .
بیایید زندگی کردن را یاد بگیریم ...برچسب : نویسنده : fatemeh zandagi2014 بازدید : 73
یکی از خواسته های زوج های جوان زنده نگاه داشتن روابط عاشقانه است. در این میان توانایی ها و مهارت های ارتباطی مهم ترین عنصر برای زنده نگه داشتن احساسات عاشقانه است. روانشناسان معتقدند که احساسات عاشقانه تقریباً در بهترین حالت خود تا سه سال طول می کشد. در واقع باید منتظر تغییراتی در احساسات اولیه عشق باشیم. بایاناکا اسیویدو (روانشناس) و هلن فیشر ( فیزیولوژیست) معتقد هستند که می توان احساس عشق را برای مدت طولانی تری زنده نگاه داشت. آنها مغز پنجاه زوج را که به طور میانگین در بیست و یک سالگی ازدواج کرده بودند مورد بررسی قرار دادند. وقتی به آنها عکس ابتدای زندگیشان را نشان دادند آنها بعد از تقریبا هفت ماه همان احساس عشق اولیه را نشان دادند. اما تفاوتی وجود داشت، مناطق مغزی مرتبط با استرس در زوج های عاشقی که از سن ازدواج آنها زمان بیشتری می گذشت، کمتر فعال بود و در عوض مناطقی فعالیت بیشتری داشتند که با احساس آرامش در ارتباط بودند. تحقیقات دیگری نیز از فواید پزشکی یک رابطه خوب حمایت کرده اند. روابط خوب باعث کاهش سطح استرس، کاهش احتمال ابتلا به آلزایمر باعث افزایش احتمال بهبود سرطان می شود. مطمئناً همه از فواید یکی رابطه خوب کم و بیش می دانیم اما سوال مهم، چگونگی حفظ آن است. در ادامه این ایمیل پنج راه را برای زنده نگه داشتن یک رابطه خوب و عاشقانه آورده ایم که امید است مورد استفاده شما دوستان عزیز خصوصا زوج های جوان قرار گیرد.
۱٫ صادق باشید و همدیگر را در احساساتتان سهیم کنید :
یک رابطه خوب بر پایه صداقت و احترام بنا می شود. صداقت عنصری ضروری برای یک رابطه عاشقانه است. همچنان که در عشق پیش می روید، بیشتر خودافشایی کنید، از گذشته بگویید و در مورد آرزوها و امیدهای خود صحبت کنید. اگر در موضوعی دیدگاه متفاوتی دارید، با صمیمیت به نظرات هم احترام بگذارید.
۲٫ توانایی های همسرتان را تحسین کنید و در جستجوی چیزهای کوچک باشید :
هر روز توانایی همسرتان را تحسین کنید، برای مثال “صبرت همیشه من رو تحت تاثیر قرار می ده” یا “چه دست پخت خوب و عالی ای داری”. هر فردی دوست دارد مورد تقدیر واقع بشود، افکار و احساسات مثبتی که بر روی عزت نفس همسرتان تاثیر می گذارد را مطرح کنید. این افکار و احساسات را با صمیم قلب بگویید تا همسرتان احساس تردید نکند.
۳٫ ژست اندیشمندانه به خود بگیرید :
بگذارید همسرتان متوجه شود وقتی پیش شما نیست، شما به او فکر می کنید و شما واقعاً نگرانید و نسبت به زندگی او حساس هستید و جزئیات زندگی او را در نظر می گیرید. – قبل از قرار ملاقات های مهم همسرتان به او پیام موفق باشید بفرستید. در انتهای هر روز در مورد اتفاقات روز پرس و جو کنید و در مورد مشکلات و ناراحتی ها با او همدردی کنید. – لیستی از چیزهای مورد علاقه همسرتان از کوچک و بزرگ آماده کنید و سعی کنید برنامه ای برای خشنود کردن همسرتان داشته باشید.
۴٫ گوش دادن را یاد بگیرید :
در انواع ارتباطات گاهی افراد را به حراف و ساکت تقسیم بندی می کنند. در این شیوه یک نفر مدام صحبت می کند و دیگری همیشه گوش جان می سپارد البته اگر بسپارد. این نوع رابطه برای زندگی عاشقانه خوب نیست. از نظر کلامی خانم ها و آقایان با هم متفاوت هستند، خانم ها قدرت پردازش بیشتری در فهمیدن، پردازش کردن و گوش دادن صحبت های دیگران دارند که ریشه در تعداد بیشتر سلول های عصبی مرتبط با پردازش های زبانی در قسمت چپ مغز دارد. چه صحبت کننده هستید و چه گوش کننده، یاد بگیرید که چگونه گوش کننده فعالی باشید. – به چهره فرد مقابل نگاه کنید و با نشانه های کلامی مانند آهان و نشانه های بدنی مانند تکان دادن سر جواب بدهید. – از یکدیگر سوالاتی برای روشن شدن تفکراتتان بکنید و اطلاعات بیشتری رد و بدل کنید. – به نیاز همسرتان برای صحبت کردن اهمیت بدهید و محیط آرامی را برای صحبت کردن انتخاب کنید.
۵٫ همواره بگویید دوستت دارم :
گفتن این دو کلمه کار ساده ای نیست. بسیاری از افراد در خانواده هایی بزرگ شده اند که احساس دوست داشتن را به صورت کلامی انتقال نمی دهند. بعضی ها در نهایت از طریق پیام یا از طریق ایمیل این کار را می کنند. وقتی به چشمان همسرتان نگاه می کنید و می گویید دوستت دارم مغز ماده ای به نام اکسی توسین که به هورمون عشق معروف است، ترشح می کند، ماده ای که در تحکیم یک رابطه عاشقانه بسیار موثر است. – سعی کنید جملات زیبایی برای بیان احساسات خود پیدا کنید، جملاتی مانند” من بسیار خوشحالم که”تو “قسمتی از زندگی من هستی”. – هر کاری که می کنید به همسرتان بفهمانید که چقدر برای شما مهم است.
“نتیجه زندگی، چیزهایی نیست که جمع میکنیم بلکه قلبهایی است که جذب میکنیم”
بیایید زندگی کردن را یاد بگیریم ...
برچسب : نویسنده : fatemeh zandagi2014 بازدید : 81
تعریف بهداشت روانی
«بهداشت روانی؛ یعنی داشتن احساس آرامش و امنیت درون و به دور بودن از اضطراب، افسردگی و تعارض های مزمن روانی. از منظر دیگر، بهداشت روانی؛ یعنی بهره مندی از سلامت ذهن و اندیشه و تفکر. درصد قابل توجهی از بیماری های جسمانی، ریشه روان شناختی دارند و بهره مندی از بهداشت روان می تواند بر سلامت جسم اثر مثبتی داشته باشد. از آن سو، سلامت جسم نیز بستر مناسبی برای رسیدن به احساس امنیت درون و سلامت ذهن و روان است».
نوع نگرش و باورهای آدمی درباره زندگی و محیط پیرامون خود و نیز تعهدات ارزشی و ویژگی های زندگی فردی و اجتماعی انسان، در بهره مندی از بهداشت روانی مطلوب بسیار اثر گذارند.
بهداشت روانی، قوانین مربوط به سلامت عاطفی را در برمی گیرد، به گونه ای که فرد بتواند مشکلات را به آرامی پشت سرگذارد؛ به شرط آنکه بداند چگونه از فشارهای روانی و نگرانی پیش گیری کند. کارشناسان سازمان بهداشت جهانی از «بهداشت روانی» به «سلامت روان و فکر» تعبیر کرده اند و می گویند: «سلامت فکر، عبارت است از قابلیت ارتباط موزون و هماهنگ با دیگران، تغییر و اصلاح محیط فردی و اجتماعی و حل تضادها و تمایلات شخصی به طور منطقی، عادلانه و مناسب».
بیایید زندگی کردن را یاد بگیریم ...برچسب : نویسنده : fatemeh zandagi2014 بازدید : 70